بررسی گوشی موبایل ویوو X300 Pro
vivo X300 Pro عکاسخانه اندرویدی
سری X در محصولات ویوو همچون سری فایند اوپو محلی برای مشاهده آخرین دستاوردهای تکنیکی این دو شرکت همخانواده بهخصوص در حوزه مولتیمدیا و تصویر است و با حضور نمونههای محبوبی همچون vivo X100 و X100 Pro در سال 2023 و X200 و X200 Pro در سال 2024 نگاه بسیاری از علاقهمندان تصویربرداری حرفهای را بهخود جلب کردهاند. در این خانواده با کنار گذاشتن X100 Ultra و X200 Ultra بالاترین مشخصات معمولاً در نسخه Pro عرضه شده و با اختلافهای بعضاً مهمی در زمینه صفحهنمایش، مجموعه دوربینها، ظرفیت باتری و مشخصات شارژر روبرو میشویم.
vivo X100 Pro
ویوو در X90 Pro و X100 Pro یک سنسور بسیار بزرگ 1 اینچی را برای دوربین اصلی بهکار گرفت اما X200 Pro با یک سنسور کاملاً کوچکتر 1/1.28 اینچی (اما هنوز نسبتاً بزرگ) برای دوربین اصلی ارائه شد که حتی در X200 Ultra نیز حضور داشت. این رویه در X300 Pro نیز تکرار شد و جدیدترین دستاورد تصویری شرکت ویوو بار دیگر بدون سنسور 1 اینچی دوربین اصلی در دسترس قرار گرفت. X300 Pro اما با این وجود همچنان با نشان زایس در بین دوربینهای بخش پشتی ارائه شده و احتمالاً حرفهای فراوانی را برای گفتن در زمینه تصویربرداری خواهد داشت.
vivo X200 Pro
با وجود اختلاف یک ساله مابین X200 Pro و X300 Pro این دو گوشی در عمل با شباهتهای متعدد و غیر قابل انکاری همراه شدهاند که از شکل ظاهری، ابعاد و وزن و استانداردهای مقاومت IP آغاز شده و به سایز، فناوری ساخت و وضوح صفحهنمایش، هر سه دوربین بخش پشتی و گزینههای حافظه آنها ادامه پیدا میکند. پردازنده X300 Pro نیز مثل دو نسل قبلی آن پیشرفتهترین چیپست سال شرکت مدیاتک است و دوربین سلفی جدید و باتری قویتری را بهکار گرفته است. X300 Pro همچنین از لحاظ کیفیت ساخت، استحکام بدنه و گزینههای ارتباطی در جایگاه برترین پرچمداران بازار قرار داشته و پشتیبانی نرمافزاری بهتری را نیز نسبت به گذشته ارائه میکند.
نسخه رام چین vivo X300 Pro با نام مدل V2502A موضوع بررسی این نوبت است. نسخه مجهز به رم 16 گیگابایتی و حافظه داخلی 512 گیگابایتی vivo X300 Pro از طرف فروشگاه آیسی موبایل برای بررسی در اختیار ما قرار گرفته است.
جعبه محتویات
جعبه بزرگ و کمارتفاع X300 Pro که نام مدل را با نشان زایس بهنمایش میگذارد بهجز خود گوشی، شارژر ، کابل USB-A به USB-C، پین دسترسی به اسلات سیمکارت و یک قاب سیلیکونی مات را در خود جای داده است.
شارژر سیمی همراه دستگاه که عنوان FlashCharge را بر خود دارد بهجز توان پیشفرض 90 واتی خروجیهای دیگری را نیز ارائه میکند که در برق 100 تا 120 ولت شامل خروجی 15 وات (5 ولت و 3 آمپر)، 18 وات (9 ولت و 2 آمپر) و 44 وات (11 ولت و 4 آمپر) بوده و در برق 200 تا 240 ولت علاوه بر خروجیهای 15 و 18 وات، امکان دسترسی به حداکثر توان یعنی 90 وات با ولتاژ 11 و جریان 8.2 آمپری را دارد. در مورد کیفیت شارژ گوشی با این شارژر در بخش باتری بیشتر سخن خواهیم گفت.
طراحی و شکل ظاهری
نمیتوان X300 Pro را در دست گرفت و در همان لحظه اول متوجه محوطه دایرهایشکل بسیار بزرگ دوربینهای بخش پشتی آن نشد؛ این دایره که تقریباً کل بخش بالایی پشت دستگاه را در بر گرفته فضایی وسیع با یک شیشه سیاه سرتاسری را شامل میشود که دوربینهای این قسمت در دورتادور و نشان زایس و پوشش ضد انعکاس T* در مرکز آن قرار گرفتهاند.
پوشش شیشهای روی لنزهای دوربین نسبت به X200 Pro کمی بزرگتر شده و حالا تقریباً بهموازت حلقه دندانهدار پیرامونیست. انتقال فلشهای سهگانه LED از سمت راست به سمت چپ نیز دیگر تغییر مشهود در طراحی X300 Pro نسبت به همتای سال قبل آن را تشکیل میدهد.
این محوطه چیزی نزدیک به 5 میلیمتر از کف فاصله دارد و هنگام قرارگیری گوشی روی میز رکورد لقخردگی را بهنام خود ثبت میکند.
ویوو اکسسوریهای جالبتوجهای را نیز برای ارتقاء قابلیتهای تصویربرداری X300 Pro طراحی کرده که از آن جمله میتوان به قاب و گریپ مجهز به باتری جداگانه و لنز زوم 200 میلیمتری در دو رنگ مشکی و نقرهای اشاره کرد.
بخش پشتی با کنار گذاشتن محوطه دوربین ظاهراً از جنس شیشه مات و مقاوم در برابر انگشت ساخته شده و نشان vivo نیز در پایین آن دیده میشود.
صفحهنمایش و شیشه مقاوم آن مثل بخش پشتی صاف و بدون خمیدگی طراحی شدهاند و طبق انتظار از یک پرچمدار گرانقیمت حاشیههای مشابه و کاملاً اندکی در دورتادور آن دیده میشود.
اجزای جانبی نسبت به X300 Pro تنها با یک تغییر روبرو شده جاییکه در کناره سمت چپ دکمه فیزیکی جدیدی در نظر گرفته شده که میتوان از آن بهعنوان میانبری جهت دسترسی آسانتر به برخی قسمتهای گوشی سود جست (بیشتر در این مورد در بخش اجزای جانبی)
سایر قسمتها تفاوت خاصی را تجربه نکرده و همان موارد پیشین در X300 Pro نیز تکرار شدهاند. دکمه پاور در کناره سمت راست بهخوبی در زیر انگشتان دو دست قرار میگیرد اما دکمههای ولوم (حتی ولوم پایین) نیز بالاتر از حد دسترسی یک دست قرار دارند.
بدنه گوشی با IP6x در برابر نفوذ گرد و خاک مقاوم است و IPx8 امکان غوطهوری آن در آب شیرین 1.5 متری برای 30 دقیقه را فراهم میکند. IPx9 نیز بهمعنای مقاومت گوشی در برابر آب داغ پر فشار است. هر سه این موارد البته تحت شرایط خاص و تعریفشده مورد تأیید قرار گرفتهاند و همانطور که ویوو در معرفی X300 Pro به آن اشاره کرده، این گوشی یک محصول ضد آب حرفهای نیست و آسیبهای ناشی از غوطهوری آن در آب در وارانتی دستگاه پوشش داده نمیشود.
در مجموع از طراحی X300 Pro با محوطه غولآسای دوربینهای بخش پشتی آن نمیتوان چندان رضایت داشت و از لحاظ ارگونومی نمیتوان جایگاه بالایی را برای آن در بین بهترینهای این کلاس متصور شد. هرچند اوضاع دیگر رقبای حاضر در این کلاس (گوشیهای پرچمدار متمرکز بر دوربین) نیز تفاوت چندانی نداشته و برای دستیابی به یک سیستم همهکاره دوربین بهناچار باید از خیر خوشدستی و طراحی نازک دستگاه گذشت. از طرف دیگر شاسی فلزی، بدنه مقاوم در برابر آب و گرد و خاک و مقاومت در برابر اثرات انگشت سه نکته مثبت اصلی در طراحی X300 Pro را تشکیل میدهند.
ابعاد و وزن
طول و عرض نزدیک به 162 و 75.5 میلیمتری دستگاه با توجه به اندازه صفحهنمایش و نسبت تصویر آن اعداد قابلقبولی محسوب میشوند هر چند در این میان میتوان به نمونههای بهتر و کوچکتری نیز اشاره کرد.
ضخامت گوشی تقریباً 8 میلیمتر است که با توجه به ظرفیت باتری میتوان از آن رضایت داشت اما برای رسیدن به عدد واقعی ضخامت این گوشی باید بیرونزدگی غولآسای دوربینها را نیز در این محاسبه وارد کرد و بدینترتیب چیزی نزدیک به 4 تا 5 میلیمتر به این عدد افزود.
گوشی با وجود صفحهنمایش نسبتاً بزرگ، باتری حجیم و لنزهای دوربین برآمده چندان در دست سنگین احساس نمیشود و این وزن نیز تقریباً بهخوبی در بالا و پایین توزیع شده است. وزن 226 گرمی X300 Pro البته نسبت به اکثر رقبای این مدل اندکی بالاتر است.
صفحهنمایش
صفحهنمایش گوشی یک نمونه امولد 6.78 اینچی با وضوح 1260×2800 پیکسل (با نسبت 20:9) ساخت شرکتی چینی BOE است که با عمق رنگ 10 بیتی از نمایش بیش از 1 میلیارد رنگ پشتیبانی میکند. ویوو اشارهای به میزان روشنایی دستی و HBM دستگاه نکرده اما در دنیای واقعی با روشنایی بالایی در هر دو حالت روبرو میشویم و زیر نور مستقیم خورشید نیز بهخوبی قابل استفاده است. روشنایی نقطهای این صفحهنمایش 4,500 نیت اعلام شده و بدینترتیب مشکلی در نمایش محتوای HDR10+ ندارد. این پنل از نمایش ویدئوهای Dolby Vision نیز پشتیبانی میکند.
نرخ رفرش یا بهروزرسانی صفحهنمایش طبق انتظار از یک پرچمدار با حضور تکنولوژی بکپلِین LTPO در محدوده گستردهای قابل تغییر بوده و در حین نمایش یک محتوای ثابت و ایستا به 1 هرتز و به محض لمس صفحهنمایش به 120 هرتز افزایش مییابد. از طریق منوی تنظیمات میتوان حداکثر نرخ رفرش را به 60 هرتز کاهش داد که روی کاغذ در مصرف انرژی تأثیر مثبتی برجای میگذارد. به این مورد در بخش باتری و شارژر باز خواهیم گشت.
رنگ صفحهنمایش در حالت پیشفرض از منوی Screen colors روی گزینه Natural یا طبیعی قرار گرفته که عملاً تفاوت بزرگی با گزینه موسوم به Professional یا حرفهای این منو نداشته و هردو نسبت به گزینه Bright با رنگهای زنده و اغراقشده تصویر طبیعیتری را ارائه میکنند در پایین این منو نیز میتوان حرارت رنگ را بهدلخواه از یک دایره رنگی انتخاب کرد.
بخش دیگری در رابطه با صفحهنمایش بهنام Eye comfort and protection (راحتی چشم و محافظت) در منوی تنظیمات دیده میشود که از طریق آن بهجز گزینههای معمول و متداول کاهش نور و تعدیل رنگ آبی، مواردی برای تشخیص خودکار زمان خواب و تنظیم متناسب گرمای رنگ، کاهش خستگی چشم با دنبال کردن زمان روشن بودن پنل و تنظیم روشنایی و تنظیم گرمای رنگ برحسب نور محیط ارائه شده است. یکی از گزینههای این بخش Full PWM نام دارد که بهصورت پیشفرض فعال است و در توصیف آن کاهش نور در روشنایی کامل صفحهنمایش با فناوری PWM (خاموش و روشن کردن پیدرپی بکلایت برای ایجاد حس کمتر و بیشتر شدن نور) با فرکانس بالا انجام میشود؛ قابلیتی که ظاهراً با خاموش کردن آن این وظیفه بر عهده فناوری DC dimming (کاهش نور با کمتر کردن ولتاژ تغذیه صفحهنمایش) واگذار میشود.
Motion prompts که اولین بار در گوشیهای آیفون ظاهر شد نیز برای X300 Pro در دسترس است و با کمک نقطههای متحرک در دو طرف صفحهنمایش مشکل سرگیجه و تهوع در حین استفاده از گوشی در اتوموبیل در حال حرکت تعدیل میشود.
حاشیههای اطراف صفحهنمایش در هر چهار طرف کمی بیش از 1 میلیمتر است که حتی در رده پرچمداران نیز دستاوردی بزرگی محسوب میشود. در همین محوطه کوچک در بالای پنل بهجز حسگر Proximity (برای خاموش کردن صفحهنمایش حین نزدیک کردن گوشی به صورت در زمان تماس) اسپیکر تماس نیز قرار گرفته که نقش اسپیکر دوم در سیستم پخش صدای استریوی دستگاه را نیز بر عهده دارد.
اجزای جانبی
در کناره سمت چپ گوشی در میان دو خط آنتن بالایی دکمه جدیدی به نام Shortcut button یا کلید میانبر دیده میشود که گزینههای مختلفی را در دو حالت گرفتن و نگهداشتن یا دو بار فشردن پیاپی میتوان به آن نسبت داد.
از جمله میانبرهای قابل انتساب به این دکمه میتوان به سوییچ بین پروفایلهای صوتی (زنگ یا ویبره)، فعال کردن دوربین، چراغقوه، یادداشتبرداری، ضبط صدا یا دسترسی به یک اپلیکیشن خاص اشاره کرد. نکته جالب در این میان امکان شخصیسازی بیشتر در برخی از این میانبرهاست بهطوریکه مثلاً با انتخاب دوربین جدا از باز کردن ساده منوی دوربین میتوان گزینه Snapshot را نیز انتخاب کرد یا تنظیم پروفایل صوتی جدا از سوییچ بین زنگ یا ویبره، امکان سوییچ بین سایلنت و ویبره و سایلنت، ویبره و زنگ را نیز فراهم میکند.
در سمت راست سه خط آنتن همراه با دکمه پاور و کلید دوگانه تغییر صدا قرار دارند که این دومی همانطور که پیش از این اشاره شد دورتر از دسترسی یک دست قرار گرفته است.
در بالا به دو خط آنتن دیگر همراه با دریچههایی برای انتقال صدای اسپیکر بالای صفحهنمایش دیده میشود و در پایین نیز بهجز اسپیکر اصلی و پورت USB-C، ظاهراً به دو میکروفون و جایگاه سیمکارهای دوگانه بر میخوریم. اسلات سیمکارت این بخش دو سیمکارت نانو را در خود جای میدهد و ظاهراً در نسخه اروپایی امکان تنظیم eSIM نیز در نظر گرفته شده است.
بخش پشتی
قطر نزدیک به 6 سانتیمتری دایره لنزهای دوربین در بخش پشتی بیش از یکسوم این قسمت را اشغال کرده و با برآمدگی نزدیک به 5 میلیمتری حتی درون قاب سیلیکونی همراه گوشی نیز چندان جذاب بهنظر نمیرسد. در این ترکیب دوربین اصلی در کناره سمت چپ پایین، دوربین تلهفتو با لنز مربعی پریسکوپی بر بالای آن و دوربین اولتراواید در سمت راست پایین جای دارد و المان دایرهای بالای آن نقش تزیینی دارد. هر سه لنز این قسمت از پوشش موسوم به Zeiss T* coating برخوردارند که در توصیف آن علاوه بر کاهش بازتاب، به انتقال بهتر نور و ارتقاء کنتراست و وضوح (clarity) اشاره شده است.
دوربینهای بخش پشتی
در حالیکه X90 Pro و X100 Pro بهترتیب در سالهای 2022 و 2023 با حسگر 1 اینچی برای دوربین اصلی به بازار ارائه شدند ویوو در دو نسل اخیر این خانواده سنسور کوچکتری را برای دوربین اصلی بهکار گرفته و در عوض بر دوربین تلهفتو متمرکز شده است؛ دوربین اصلی X300 Pro از حسگر 1/1.28 اینچی سونی LYT-828 با پیکسلهای 1.2 میکرونی بهره میبرد که با وجود آنکه نسبت به X100 Pro و پیکسلهای 1.6 میکرونی آن بسیار کوچکتر شده اما هنوز ابعاد قابلقبولی را ارائه میکند. لنز f/1.6 این دوربین طبیعتاً به لرزهگیر اپتیکال یا OIS مجهز است اما این قابلیت برخلاف پرچمدار همخانواده آن یعنی Find X9 Pro ظاهراً از نوع دقیقتر 4 محوره نیست. البته گرید CIPA 5.5 (برداشت یک عکس شارپ و بدون لرزش با کاهش 5.5 پلهای سرعت شاتر) سخن از لرزهگیری و تثبیت پیشرفتهای در این دوربین میدهد.
دوربین دوم (که البته ویوو تمایل زیادی به نامیدن آن بهعنوان دوربین اول دارد!) یک 200 مگاپیکسلی تلهفتو با سنسور نسبتاً بزرگ 1/1.4 اینچی سامسونگ ISOCELL HPB است که یک لنز پریسکوپی 85 میلیمتری f/2.7 را در مقابل خود میبیند که با توجه به 24 میلیمتری بودن دوربین اصلی، بزرگنمایی اپتیکال 3.5 برابری را ارائه میکند. این دوربین نیز به OIS مجهز است و گرید تثبیت CIPA 5.5 در اینجا نیز صادق است. در نهایت سومین و سادهترین دوربین این مجموعه یک 50 مگاپیکسلی دیگر با سنسور کوچک 1/2.76 اینچی سامسونگ ISOCELL JN5 است که یک لنز 15 میلیمتری اولتراواید با f/2.0 را در مقابل خود دارد. این دوربین نیز مثل دو دوربین دیگر به فوکوس خودکار مجهز است و میتوان از آن برای گرفتن عکس از فاصله بسیار نزدیک استفاده کرد.
در رابط کاربری دوربین و یک ردیف جلوتر از میانبرهای همیشگی شاتر دوربین، سوییچ بین دوربین های پشت و جلو , نمای آخرین عکس گرفته شده، هفت گزینه مختلف شامل عکاسی و فیلمبرداری، برداشت عکس و ویدئوی پرتره، برداشت منظره و حالت شب، Snapshot و بخش More قرار گرفتهاند و یک ردیف جلوتر نیز نوار جابهجایی بین دوربینها (اولتراواید، اصلی، تلهفتو و نمای زومشده 10 برابری آن) در دسترس است و بر بالای آن نیز مدهای تصویر و استایلهای مختلف تصویربرداری در نظر گرفته شدهاند. در پایین این بخش نیز بسته به سوژه پیش رو حالت تصویر بهصورت اتوماتیک تنظیم شده و بهنمایش گذاشته میشود.
استایل تصویربرداری پیشفرض این دوربین روی گزینه vivo قراردارد اما میتوان آن را به گزینههای مختلف و متعدد دیگری از جمله برداشت سیاه و سفید و گزینه Zeiss تغییر داد. گزینه ویوو در این قسمت در مقایسه با Zeiss تصویری خوش آب و رنگتر با نور بیشتر را ارائه میکند اما ظاهراً رنگهای فیلتر زایس دقیقتر است.
در سوی دیگر این رابط کاربری از بالا به پایین گزینه دسترسی به سایر تنظیمات دوربین، امکان فعال کردن وضوح کامل 50 یا 200 مگاپیکسلی دوربینها، حالت سوپر ماکرو برای گرفتن عکس از فاصله بسیار نزدیک با دوربین تلهفتو، Live Photo برای گرفتن چند ثانیه ویدئو بعد از هر عکس و تنظیمات فلش جای دارند. یک نکته جالب در این میان اتکا به دوربین تلهفتو برای گرفتن عکس از فاصله بسیار نزدیک یا سوپر ماکرو است؛ قابلیتی که معمولاً در حضور فوکوس خودکار دوربین اولتراواید به این دوربین محول میشود.
با لمس دکمه Settings از این قسمت چندین گزینه از جمله نسبت تصویر (1:1، 16:9، 4:3 و فولاسکرین)، تایمر عکاسی، نمایش خطوط راهنمای تصویر (Grid lines)، ترازی صافی قاب تصویر (Level)، فوکوس دستی و افکت (برای تنظیم همزمان چهار گزینه روشنایی، اشباع، کنتراست و شارپنس) در دسترس قرار میگیرد که برخی از آنها معمولاً تنها در منوی Pro یا حرفهای دوربین ارائه میشود.
با انتخاب تنظیمات بیشتر یا More settings از این منو نیز وارد تنظیمات کلی دوربین میشویم که از بالا به سمت قسمت تنظیمات عمومی، تنظیمات مرتبط با عکاسی و فیلمبرداری تقسیم شده است. در این سه بخش لیست بلندبالایی از تنظیمات متعدد و فراوان ارائه شده که شاید حتی یک کاربر حرفهای تصویربرداری نیز بیش از یکی دو بار به آن مراجعه نکند.
از جمله پیچیدگیهای این منو میتوان به جستوجو برای یافتن گزینه HDR اشاره کرد که برای دسترسی به آن پس از انتخاب گزینه چرخدنده بالای صفحهنمایش باید گزینه More settings و سپس Photo را برگزید و سپس گزینه Smart optmiztion را انتخاب کرد تا گزینه HDR پیش روی شما قرار بگیرد که بهصورت پیشفرض فعال است. در همین منو گزینه دیگری بهنام Super telephoto enhancement دیده میشود که برای واضح کردن عکسهایی که با زوم دیجیتال دوربین تلهفتو برداشت شدهاند در نظر گرفته شده و در حالت پیشفرض روی گزینه Extreme قرار داد و بدینترتیب عکسهای گرفته شده با زوم بالا با پردازش کامپیوتری شدید ارتقاء! پیدا میکنند.
در بخش ویدئو از این منو با گزینههای جالب توجهای روبرو میشویم که از آن جمله میتوان به امکان تغییر بیتریت ویدئو در حالت پرو و امکان انتخاب وضوح پیشفرض برای حالتهای مختلف برداشت ویدئو (حالت عادی، پرتره، حالت حرفهای، اسلوموشن و...) اشاره کرد.
در منوی More گزینههای نامآشنای متعددی مثل تصویربرداری پانوراما، اسلوموشن و تایملپس دیده میشود و برخی گزینههای نسبتاً تزیینی مثل Stage (برای تصویربرداری از کنسرتها و موارد مشابه)، سوپرمون (برای تصویربرداری از ماه) و Spatial Camera (برای گرفتن عکس با زوایای مشخص با ایجاد حس سهبعدی برای استفاده در عینکهای واقعیت مجازی) نیز در آن حضور دارد.
منوی Pro یا تصویربرداری حرفهای در این دوربین امکان تغییر در شش گزینه نورگیری، عدد ISO (از 72 تا 12,800 برای دوربین اصلی و 50 تا 3,200 برای دوربینهای اولتراواید و تلهفتو)، سرعت شاتر (از 1/12000 تا 32 ثانیه برای هر سه دوربین)، تعادل رنگ سفید، فوکوس دستی و Metering (در سهحالت میانگینگیری، متمرکز بر مرکز و تمرکز نقطهای) را ارائه میکند و از بخش بالایی آن میتوان بهجز امکان انتخاب فرمت عکس از بین JPG یا DNG (RAW)، گزینه دیگری را بهنام SuperRAW برگزید که چند عکس خام را برای نتیجه بهتر با هم ترکیب میکند. این گزینه البته به زمان بیشتری برای تصویربرداری نیاز دارد. از این بخش میتوان با وضوح کامل نیز در حالت Pro تصویربرداری کرد که البته این وضوح برای دوربین تله فتو حداکثر 50 مگاپیکسل است.
عکاسی با X300 Pro را در یک سرد زمستانی با نور نچندان ایدهآل آغاز میکنیم و طبق معمول در ابتدا بهسراغ وضوح پیشفرض دوربین اصلی میرویم که تصویری با طیف دینامیکی گسترده و کنتراست بالایی را ارائه کرده و میزان جزییات آن مطابق برش اندازه واقعی در تصویر زیر بسیار مناسب است. رنگهای این دوربین البته غنیتر از حالت طبیعی بهنظر میرسند.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر بالا
در دومین سوژه همچنان میتوان از جزییات بسیار بالا سخن گفتو اثر چندانی از نویز نیز در آن دیده نمیشود.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر بالا
کنترل نویز و اشباع بالای رنگ در سوژه بعدی بهخوبی مشهود است و سنسور نسبتاً بزرگ 1/1.28 اینچی ارزشهای خود را بهخوبی در مقابل اکثر گوشیهای میانرده با سنسورهای 1/1.56 اینچی نشان میدهد.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر بالا
برای بهدست آوردن دقت رنگ بالاتر میتوان از استایلهای تصویربرداری در منوی دوربین گزینه Zeiss را برگزید که مطابق تصویر زیر دقت بسیار بالاتری را در زمینه رنگ ارائه میکند. این تصاویر البته طبیعتاً به خوش آب و رنگی تصویر اتوماتیک این دوربین نیستند اما در مورد سوژههای نیازمند به دقت رنگ بالاتر کارآمد خواهند بود.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل با فیلتر زایس - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
گزینه HDR جایی در میانه تنظیمات پیچیده دوربین بهصورت پیشفرض فعال است و بهخوبی از پس سوژههای مشکلآفرین مثل تصویر زیر بر میآید و از ایجاد هایلایتهای سفید مملو از نور و نقاط تیره بدون جزییات بهخوبی جلوگیری میکند.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
دوربین اصلی طبیعتاً امکان برداشت تصویر با وضوح کامل 50 مگاپیکسلی را نیز ارائه میکند و با توجه به سنسور نسبتاً بزرگ آن در نور غیر کامل و نچندان ایدهآل نیز با مزایایی همراه است. رنگ تصویر در وضوح 12.5 مگاپیکسلی اشباعتر و اغراقشدهتر بوده و کنتراست و طیف دینامیکی گستردهتری را دارد. از سوی دیگر عکس 50 مگاپیکسلی رنگ طبیعیتری دارد اما با کاهش دستی وضوح به 12 مگاپیکسل با تفاوت چندانی از لحاظ جزییات روبرو نمیشویم.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح کامل 50 مگاپیکسلی - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر 12.5 مگاپیکسلی

کاهش دستی وضوح به 12.5 مگاپیکسل و برش اندازه واقعی تصویر 50 مگاپیکسلی
دوربین 200 مگاپیکسلی تلهفتو از لحاظ گرمای رنگ و طیف دینامیکی به نتیجه دوربین اصلی نزدیک بوده و با ادامه زوم از دوربین اصلی به سمت این دوربین با تفاوت بزرگی روبرو نمیشویم. عکسهای روز این دوربین پر جزییات با کنتراست بالا و طیف دینامیکی وسیع ثبت میشوند و حداقل در این نور با نویز خاصی روبرو نمیشویم.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر بالا
دقت رنگ در تصاویر این دوربین چندان فوقالعاده نیست و مثل دوربین اصلی رنگهای سیرتر و اشباعشدهتری از واقعیت را ارائه میکند.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
این دوربین بهجز بزرگنمایی پیشفرض و نوری 3.5 برابری امکان زوم تا درجات کاملاً بالاتر را نیز ارائه میکند که نگفته پیداست همگی بهصورت دیجیتال و با برش تصویر 3.5 برابری عادی با چاشنی هوش مصنوعی و پردازش ماشینی بهدست میآیند. این تصاویر همانطور که در سوژه زیر مشخص است در نور مطلوب تا زوم 10 برابری نیز کیفیت خود را چندان از دست نمیدهند. نزدیک بودن دوربین اصلی و تلهفتو در زمینه کیفیت و دقت رنگ نیز بهخوبی در سوژه زیر نمود یافته است.
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 3.5 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 5 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 10 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
با ادامه زوم تا 100 برابر نیز در مورد سوژههای قابل پیشبینی مثل شاخ و برگ درختان با نتایج چندان فاجعهباری روبرو نمیشویم و شاید تا کمی بعد از زوم 20 برابری نیز بتوان از این تصاویر در شبکههای اجتماعی سود جست اما زومهای بالاتر نتیجهای جز از بین رفتن کیفیت اولیه در بر ندارند.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 3.5 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 5 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 10 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 20 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 50 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 100 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
الگوریتم ساخت و بازسازی تصویر در این دوربین اما در مورد سوژههای غیر قابل پیشبینی بهخوبی عمل نمیکند و با گذر از یک سطح پایین زوم (حوالی 5 برابر) نتیجه نهایی کاملاً متفاوت از انتظار است و سوژه اصلی در هم ریخته و گنگ ثبت میشود. برای نمونه تصویر هواپیمای زیر با بزرگنمایی بیشتر بهجای کیفیت بالاتر بهتصویری بههمریخته بدل میشود
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 5 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با زوم 10 برابری دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
عکسهای 200 مگاپیکسلی دوربین تلهفتو نیز طبق انتظار تیرهتر از عکسهای پیشفرض 12.5 مگاپیکسلی آن ثبت شده و طیف دینامیکی ضعیفتری دارند.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین تلهفتو در وضوح 200 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر 12.5 مگاپیکسلی

کاهش دستی وضوح عکس 200 مگاپیکسل به 12.5 مگاپیکسل و برش اندازه واقعی آن
منوی پرتره چهار گزینه را برای گرفتن این نوع عکس در اختیار شما قرار میدهد که فاصله کانونیهای 24، 35 و 50 میلیمتری به دوربین اصلی و 85 و 135 میلیمتری به دوربین تلهفتو تعلق دارد. تلاش برای محو کردن پسزمینه در سه فاصله کانونی اول بهخصوص در مورد سوژههای دشوار و پر جزییات چندان به موفقیت ختم نمیشود اما با بهکار گرفتن دو فاصله کانونی مرتبط با دوربین تلهفتو به نتایج کاملاً رضایتبخشی دست پیدا کردیم.
برداشت تصویر پرتره با دوربین تلهفتو با فاصله کانونی 85 میلیمتری - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر پرتره با دوربین تلهفتو با فاصله کانونی 135 میلیمتری - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
دوربین اولتراواید در نور خوب تصویر پر کنتراست و خوش آب و رنگی را بر جای میگذارد که تقریباً نویز نیز در آن دیده نمیشود. کنارههای کادر تصویر این دوربین اما کشیده و دفرمه است که با توجه به رده قیمتی دستگاه نمیتوان از آن بهعنوان یک نکته عادی و طبیعی یاد کرد.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر بالا
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید

برش اندازه واقعی تصویر بالا
این دوربین نیز از لحاظ دقت رنگ امتیاز بالایی را بهخود اختصاص نمیدهد و طیف دینامیکی ضعیفتری را نیز بهتصویر میکشد.
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برای گرفتن عکس از فاصله نزدیک از دو گزینه میتوان سود جست که اولی از طریق گزینه Super Macro و دوربین تلهفتو انجام میشود و دومی با سوییچ کردن به دوربین اولتراواید و نزدیک شدن به سوژه قابل انجام است. تفاوت مهم در این میان به حداقل فاصله نزدیک سوژه به دوربین تعلق دارد که در اولی حداکثر 30 سانتیمتر است اما با دومی یعنی دوربین اولتراواید میتوان بسیار نزدیکتر و تا چند سانتیمتری سوژه نزدیک شد. نتیجه بهدست آمده از این دو حالت نیز طبیعتاً با هم تفاوت دارد و بسته به نوع سوژه میتوان برتریهای را برای هریک در نظر گرفت.
برداشت تصویر ماکرو با دوربین تلهفتو در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر ماکرو با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسلی - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
دوربین اصلی در شب در بسیاری از موارد هنگام گرفتن عکس اتوماتیک تمایل چندانی به فعال کردن حالت شب یا Night mode نداشته و بدینمنظور باید به گزینه نسبتاً عجیب Landscape & Night مراجعه کرد که ترکیب نامتجانس و غریبی را ارائه میکند. در این وضعیت نیز فعال شدن حالت شب چندان عادی و سر راست نیست. در هر حال با فعال بودن حالت شب از نتیجه بهدست آمده از دوربین اصلی میتوان بهمیزان بسیار زیادی در حد یک پرچمدار رضایت داشت و علاوه بر جزییات بالا، کیفیت رنگ و طیف دینامیکی مطلوبی نیز بسته بهسوژه، برداشت شده و نویز چندانی نیز در آنها دیده نمیشود. یک انتقاد در این میان به منابع نور تعلق دارد که میتوانستند بهتر ثبت شوند.
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
دوربین تلهفتو نیز بهجز همان مسئله سردرگم بودن گوشی در بهکارگیری یا استفاده نکردن از نایت مد از آزمون شب سربلند بیرون میآید و برای دوربینی در این کلاس نتیجه بالاتر از حد انتظاری را ارائه میکند. رنگهای این دوربین هنوز به دوربین اصلی نزدیکند و از لحاظ طیف دینامیک، کنتراست و کنترل نویز در جایگاه بالایی قرار دارند.
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین تلهفتو در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین تلهفتو در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین تلهفتو در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
جزییات عکسهای شب دوربین اولتراواید بهطرز محسوسی نسبت به دو دوربین دیگر افت میکند و طیف دینامیکی آنها نیز محدودتر است. عکسهای حالت شب این دوربین در سوژههای روشنتر البته نسبتاً قابلقبول است اما با کاهش نور از کیفیت آنها کاسته میشود.
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین اولتراواید در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین اولتراواید در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت عکس 12.5 مگاپیکسلی با دوربین اولتراواید در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
ویدئوهای 8K دوربین اصلی با سرعت 30 فریم در ثانیه برداشت شده و میتوان با وضوح 4K با هر دو نرخ 30 و 60 فریم در ثانیه فیلمبرداری کرد. بیتریت ویدئوهای 4K دوربین اصلی در کدک پیشفرض H.265 و نرخ 30 فریم در ثانیه حوالی 49Mbps بوده و صدای استریوی دوکاناله آن نیز با بیتریت 252Kbps برداشت میشود. بیتریت ویدئویی دوربین اولتراواید نیز در همین حوالی بوده اما دوربین تلهفتو با بیتریت بالاتری حوالی 53 مگابیت بر ثانیه فیلمبرداری میکند. یک نکته جالب و تا حدودی عجیب در مورد برداشت ویدئو در X300 Pro فعال بودن گزینه پیشفرض دالبیویژن در آن است.
از کیفیت ویدئوهای 4K/30fps دوربین اصلی کاملاً رضایت داشتیم و شرایط به میزان زیادی به عکسهای این دوربین نزدیک است.
ویدئوهای 4K دوربین اولتراواید نیز با تثبیت کاملاً راضیکنندهای همراه شده و بهشرط یک نور خوب میتوان از نتیجه آنها نیز رضایت داشت.
دوربین تلهفتو بهرغم جزییات و کیفیت مطلوب هنوز لرزشهای دست را بهطرز محسوسی به نتیجه نهایی منتقل میکند و در عملاً بیشتر برای فیلمبرداری ثابت و بدون حرکت مناسب است.
دوربین سلفی
X300 Pro یکی از المانهای همیشگی هشت نسل قبلی این خانواده یعنی دوربین سلفی 32 مگاپیکسلی که از سال 2019 تا 2024 و از X30 Pro تا X200 Pro همواره در این سری مورد استفاده قرار گرفته است را تغییر داده و از یک دوربین جدید 50 مگاپیکسلی بهعنوان دوربین سلفی استفاده کرده است؛ این دوربین که از همان سنسور 1/2.76 اینچی سامسونگ JN1 دوربین اولتراواید بخش پشتی بهره میبرد به فوکوس خودکار مجهز بوده و لنز f/2.0 مقابل آن نیز فضای 92 درجهای را پوشش میدهد.
از کیفیت عکسهای دوربین سلفی در حد یک گوشی پیشرفته میتوان رضایت داشت و جزییات و توناژ پوست قابلقبولی را ارائه میکند. در زمینه رنگ البته مشکل دوربین سه دوربین بخش پشتی همچنان پا برجاست و درصد اغراقشدگی بالایی در آنها دیده میشود. با حضور فوکوس خودکار در این دوربین امکان نزدیک کردن گوشی به صورت برای گرفتن عکس با جزییات بالاتر وجود دارد که گزینه کمیابی بهحساب میآید.
باتری و شارژر
ویوو از یک باتری نسبتاً حجیم 6,510 میلی آمپر ساعتی برای X300 Pro استفاده کرده است که از آن با عنوان Blue Ocean battery یاد میکند. این باتری لیتیومی بهگفته شرکت سازنده از «نسل چهارم فناوری آند سیلیکونی» و «نسل دوم فناوری باتری semi-solid-state» برخوردار است که اولی با تراکم بالاتر حجیم بیشتری را بدون تأثیر زیاد بر ضخامت و وزن گوشی ایجاد میکند و دومی بهگفته ویوو از دشارژ شدن ناگهانی باتری در محیط سرد جلوگیری میکند. ذکر این توضیح نیز ضروری بهنظر میرسد که ظاهراً نسخه اروپایی با باتری ضعیفتر 5,440mAh عرضه خواهد شد. ویوو اشارهای به زمانهای رسمی کارکرد باتری X300 Pro نکرده اما در دنیای واقعی و در یک استفاده نسبتاً زیاد با چندین ساعت استفاده از شبکههای اجتماعی، برقراری و دریافت چند تماس نسبتاً کوتاه و چند ده دقیقهای مشاهده ویدئو و گوش دادن به موسیقی بهسختی میتوان قبل از 1.5 روز باتری نسخه چینی X300 Pro را بهزانو درآورد این زمان البته طبیعتاً نسبی و متناسب با نوع استفاده شما بوده و با تغییر شیوه استفاده میتواند کمتر یا بیشتر شود.
برای تست دوام باتری X300 Pro طبق معمول بهسراغ آزمون Work 3.0 از PCMark میرویم و با باتری 100 درصد، غیر فعال کردن روشنایی خودکار و تنظیم نور پنل روی 50 درصد یک بار آن را با نرخ رفرش حداکثر 120 هرتز و بار دیگر با رفرش حداکثر 60 هرتز انجام میدهیم؛ گوشی در حالت اول یعنی نرخ رفرش حداکثر 120 هرتزی تا 22 ساعت و 28 دقیقه این تست را ادامه داد که امتیاز بسیار بالایی محسوب شده و تنها حوالی 2 ساعت با شیائومی 17 پرو مکس با باتری قویتر 7,500mAh فاصله دارد. با کاهش نرخ رفرش به 60 هرتز این عدد به 24 ساعت و 13 دقیقه میرسد که همچنان راضیکننده بوده و اختلاف ناچیز آن با حالت 60 هرتزی از تأثیر پنل LTPO و نرخ رفرش متغیر روی دوام باتری حکایت دارد.
X300 Pro همانطور که اشاره شد از شارژ سیمی سریع 90 واتی پشتیبانی کرده و این شارژر خوشبختانه درون جعبه دستگاه (تنها در نسخه چین) نیز حضور دارد. با اتصال شارژر به گوشی دو گزینه Fast Charge و Super Fast Charge روی صفحه ظاهر میشود که اولی بهصورت پیشفرض انتخاب شده و ظاهراً برای رسیدن به سرعت بالاتر باید Super Fast Charge را انتخاب کرد. تست باتری را طبق معمول از شارژ 2 درصد آغاز میکنیم و گوشی بهصورت روشن تست شده است. در حالت سوپر فست شارژ باتری پس از گذشت 5، 10 و 15 دقیقه بهترتیب به 15، 27 و 37 درصد رسید و پس از 22 دقیقه 50 درصد آن پر شد. گوشی پس از 30 دقیقه به شارژ 67 درصد و پس از 50 دقیقه به شارژ 97 درصد رسید. شارژ کامل نیز پس از 54 دقیقه رخ داد. با انتخاب گزینه پیشفرض Fast Charge شارژ باتری پس از 5، 10 و 15 دقیقه بهترتیب به 13، 19 و 27 درصد رسید که 10 درصد کمتر از حالت سوپر فست شارژ بود. پوشی پس از 30 دقیقه به شارژ 50 درصد رسید و پس از یک ساعت نیز تا 91 درصد شارژ شد. در نهایت شارژ گوشی در این حالت پس از گذشت 67 دقیقه یعنی 13 دقیقه دیرتر از حالت سوپر فست تکمیل شد.
X300 Pro از گزینه Bypass Charging نیز پشتیبانی میکند که در این حالت بهشرایط بالاتر بودن ذخیره باتری از 20 درصد میتوان باتری را از سر راه انتقال انرژی شارژر به سپس به مادربورد برداشت تا انرژی مستقیماً و بدون ایجاد حرارت اضافی به مادربورد منتقل شود. این گزینه برای کنترل دما بهخصوص در حین انجام فعالیتهای طولانیمدت مثل انجام بازی مفید خواهد بود.
سیستمعامل - رابط کاربری
X300 Pro با سیستمعامل اندروید 16 و رابط کاربری OriginOS 6 در بازار چین ارائه میشود و طبق معمول نسخه گلوبال و بینالمللی آن به پوسته دیگری بهنام Funtouch OS مجهز است. ویوو ظاهراً 5 آپدیت بعدی اندروید و 7 سال بهروزرسانیهای امنیتی را برای X300 Pro تضمین کرده است که با وجود بهبود نسبت به تضمینهای در نظر گرفته شده برای مدلهای پیشین این کلاس، هنوز با تضمینهای 7 سال سامسونگ و گوگل برای نسخههای بعدی اندروید فاصله دارد. X300 Pro مثل اکثریت قریب به اتفاق گوشیهای دارای رام چین از همان ابتدا و زمان طی کردن مراحل نصب اولیه حجم وسیعی از دسترسیهای متعدد را از شما درخواست میکند که بهتر است با حوصله فراوان یک به یک آنها را غیر فعال کنید. البته حتی با این وجود نیز حجم قابل توجهای از برنامههای اضافه و تبلیغات در جایجای این پوسته حضور دارد و شرایط بهقرار سالهای گذشته است. بوت گوشی بهنسبت کلاس پرچمدار دستگاه چندان سریع و بلافاصله نبوده و به چیزی نزدیک به 22 ثانیه زمان نیاز دارد.
شکل ظاهری چشمگیر و جلوههای بصری قابل توجه تفاوت بزرگی مابین OriginOS با اندروید خام و حتی پوستههای سادهتری مثل One UI سامسونگ ایجاد کرده و ممکن است در نگاه برخی از کاربران با جذابیت بالاتری همراه شود. صفحه قفل با زمان و تاریخ در بالا و میانبرهای دوربین و تماس در پایین شکل گرفته و در مرکز نیز اعلان برنامهها ظاهر میشود.
در صفحه هوم در نگاه اول تقریباً هیچ اپلیکیشن نامآشنایی دیده نمیشود و تقریباً همه برنامهها با معادلهای چینی جایگزین شدهاند. با نصب جداگانه Play Store اما میتوان اپلیکیشنهای معمول را به صفحه هوم اضافه کرد و ظاهر آشنایی به آن بخشید.
با ورود به مد ویرایشی (با نزدیک کردن دو انگشت به هم یا نگهداشتن انگشت روی صفحه) با گزینههای بیشتری نسبت به همیشه روبرو میشویم که در نسخههای قبلی OriginOS نیز دیده بودیم. در این صفحه جدا از امکان دسترسی به منوی تنظیمات هوماسکرین میتوان بهطور جداگانه پیشنمایشی از هریک از صفحات دسکتاپ را مشاهده کرد و در پایین نیز سهگزینه نا آشنا بهنامهایMoode Cube ،Interaction و Kit دیده میشوند. گزینه Interaction لبههای صفحهنمایش را به شش قسمت مجزا تقسیم میکند که بهجز بخش بالایی که به کنترل سنتر اختصاص دارد میتوان میانبرهای دیگری را به هریک اختصاص داد.
گزینه Mood Cube در این بخش برای ایجاد تغییرات ظاهری در شکل آیکونها و پنجرهها، والپیپر و تم رنگی برنامهها در نظر گرفته شده است که با وجود جذابیت ظاهری، اندکی بیش از حد انتظار پیچیده و تو در تو بهنظر میرسد.
در نهایت گزینه Kit در این بخش نیز ظاهراً همان بخش ویجتهاست و از طریق آن میتوان برنامکهای مختلفی را به صفحات دلخواه دسکتاپ افزود.
طبق انتظار رابط کاربری OriginOS نیز مثل دیگر همتایان خود در بازار چین مملو از اپلیکیشنهای اضافه و اصطلاحاً Bloatware است که البته تقریباً تمامی آنها را میتوان uninstall و حذف کرد. دیگر نکته نگرانکننده در این رابط کاربری لیست بلندبالای برنامههای پیشفرض سیستمعامل است که مواردی مثل آلبوم تصویر، پخشکننده موسیقی، وضعیت آبوهوا، تقویم، ماشینحساب، وویس ریکوردر قطبنما و چند مورد دیگر را در بر میگیرد و اکثریت قریب بهاتفاق آنها در اولین بازگشایی، با نمایش یک نوشته چینی نامفهوم شما را مجبور به زدن گزینه Agree میکنند و از این طریق، اغلب دسترسیهای گسترده و نچندان معقولی را دریافت میکنند و بدون این دسترسیها امکان استفاده از این سرویسها وجود ندارد! کورسوی امید در این میان امکان حذف اکثر این برنامههاست و بهجز یکی دو مورد مثل مرورگر و دفترچه تلفن تقریباً همگی این برنامهها امکان unistall شدن دارند.
منوی Control Center یا بخش کشویی بالای صفحهنمایش یکی از قسمتهای جدید OriginOS نسبت به قبل است که ظاهر جدیدی را ارائه میکند؛ در این بخش مثل قبل با کشیدن دست از سمت چپ پنل رو به پایین اعلان برنامهها ظاهر میشود و با تکرار همین کار از سمت راست به تاگلها و تنظیمات سریع دست پیدا میکنیم. در بخش کنترل سنتر در بالا دو باکس مربعی بزرگی یکی برای فعال کردن وایفای، دیتا و حالت هواپیما در نظر گرفته شده و در دیگر اطلاعات آهنگ در حال پخش نشان داده میشود. حالتهای زنگ و تمرکز (Focus mode) همراه با اسلایدرهای تغییر نور و صدا در زیر این دو بخش جای دارند. مرکز اتصالات یا Connection center (برای نمایش دستگاههای ویووی متصل به یک حساب کاربری) در زیر این بخش قرار گرفته است و در نهایت لیست تاگلهای پیشفرض در پایین بهنمایش گذاشته میشود.
با لمس گزینه Edit از بالا میتوان موارد دیگری را به این لیست افزود که بهصورت عمودی به لیست قبلی افزوده میشوند که موارد جالب توجهای از جمع قطع دسترسی به دوربین و میکروفون (Camera access و Mic access) و Motion prompts برای نمایش نقطههای متحرک برای جلوگیری از سرگیجه در حین استفاده از گوشی در اتومبیل در حال حرکت را در بر میگیرند.
با زدن کلید تنظیمات از بالا به منوی Control center هدایت میشویم که برای ایجاد تغییرات ظاهری در این منو در نظر گرفته شده است. در این بخش با انتخاب گزینه Merge با اولین اسکرول، شش آیکون پر استفاده همراه با اعلان برنامهها بهنمایش گذاشته میشود و با ادامه اسکرول به بقیه آیکونها با اسکرول افقی دست پیدا میکنیم.
از طریق گزینه جدیدی در این قسمت بهنام Theme styles میتوان استایل رنگی آیکونهای کنترلسنتر را تغییر داد.
منوی تنظیمات بهجز رنگی شدن آیکونها و تغییر عنوان AI به BlueAI هیچ تفاوتی با OriginOS قبلی نداشته و همان ترکیب پیشین را ارائه میکند. در بالای این منو گزینهای برای جستوجو و ورود به حساب کاربری vivo در نظر گرفته شده و بقیه آیکونها در پنج قسمت مجزا گرد هم آمدهاند. زیرمنوهای این قسمت برخلاف فضای اصلی آن مملو از تنظیمات متعدد و بعضاً گیجکننده است که کاربر را در دریایی از تنظیمات غرق میکنند.
بخش هوش مصنوعی BlueAI تمامی تنظیمات هوش مصنوعی گوشی را در یک منو گرد هم آورده که مثل دیگر قسمتهای OriginOS بسیار مفصل و تو در تو طراحی شده و چینی بودن اکثر امکانات آن نکته منفی بزرگی محسوب میشود. برای نمونه فعالسازی صوتی دستیار هوشمند این بخش نیازمند تلفظ یک عبارت چینیست که فارغ از چرایی آن، خود این عبارت به زبان چینی نوشته شده است.
چیپست پردازشی - حافظه
پردازش در vivo X300 Pro با چیپست 3 نانومتری دیمنسیتی 9500 شرکت مدیاتک انجام میشود که میتوان از آن بهعنوان سرسختترین رقیب اسنپدراگون 8 الیت جن 5 یاد کرد؛ در ساختار این چیپست از یک هسته سطح بالای ARM C1-Ultra با فرکانس 4.21 گیگاهرتزی در بالاترین سطح استفاده شده و سه C1-Premium و چهار هسته C1-Pro بهترتیب با حداکثر فرکانس 3.5 و 2.7 گیگاهرتزی در سطوح میانی و پایین دارد. پردازش گرافیک در این مجموعه نیز با پیشرفتهترین راهکار Arm یعنی GPU دوازده هستهای ARM G1-Ultra صورت میپذیرد که ظاهراً نسبت به نسل قبلی آن 33 درصد عملکرد سریعتری دارد. بهجز X300 و X300 Pro در دو پرچمدار دیگر هولدینگ BBK یعنی Oppo Find X9 و Find X9 Pro نیز از همین پردازنده استفاده شده و بقیه پرچمداران بازار ترجیح دادهاند تا پردازنده رندتر و متداولتر Snapdragon 8 Elite Gen 5 را بهکار بگیرند.
گوشی با 12 یا 16 گیگابایت رم LPDDR5X ارائه شده و 256GB/512GB/1TB حافظه داخلی UFS 4.1 دارد.
در نسخه 16GB/512GB در اختیار ما پس از بوت اولیه و قبل از هرگونه تغییر روی حافظه کمی بیش از 46 گیگابایت از فضای ارزشمند حافظه به سیستمعامل و برنامههای جانبی آن تعلق دارد که در نوع خود رکورد فوقالعادهای محسوب میشود. برای مقایسه بد نیست بدانیم که شیائومی 17 پرو مکس با رام چین و مملو از برنامههای اضافی و بلاتور، 34.8 گیگابایت از فضای حافظه داخلی را در بوت اولیه اشغال کرده بود و این رقم برای S25 Ultra با حداقل برنامههای اضافه فقط 23.8 گیگابایت بود. به بیان دیگر vivo X300 Pro در بوت اولیه به دو برابر حافظه بیشتری را نسبت به S25 Ultra اشغال میکند. البته چیزی نزدیک به 4.5 گیگابایت از این فضا به گزینه Extended RAM تعلق دارد که بهصورت پیشفرض فعال است و روی کاغذ به فضای رم شما اضافه میکند اما در عمل در حد یک گزینه تزیینی باقی میماند.
تستهای پردازشی و گرافیکی
در شرایطی که اکثر قریب به اتفاق پرچمداران جدید بازار از چیپست SD 8 Elite Gen 5 بهره میبرند، تست یک گوشی قدرتمند با پروسسور رقیب دیمنسیتی 9500 کاملاً جذاب بهنظر میرسد. این جذابیت علاوه بر قدرت پردازشی و گرافیکی در زمینه کنترل دما و حرارت نیز ادامه پیدا میکند.
در تست نخست مثل همیشه بهسراغ Geekbench 6 میرویم که توان هستههای پردازشی را بدون دخالت دیگر المانهای گوشی بررسی میکند؛ X300 Pro در این تست با رسیدن به امتیاز 3,537 در حالت تکهستهای و 10,744 در حالت چند هستهای یکی از بالاترین امتیازهای ممکن را بهخود اختصاص میدهد و در کنار شیائومی 17 پرو مکس با امتیازهای 3,614 و 10,507 واحد قرار میگیرد. امتیاز تک هستهای این مدل نسبت به امتیاز 2,900 واحدی S25 Ultra کاملاً بالاتر است اما در حالت تکهستهای تنها 700 واحد فاصله میگیرد.
در تست AnTuTu v11.0.7 به امتیاز 3,774.125 واحد دست پیدا میکنیم که یکی از بالاترین امتیازهای ثبتشده در این آزمون است و تنها چند مدل معدود و انگشتشمار از آن فراتر رفتهاند. X300 Pro در این تست کاملاً بالاتر از Xiaomi 17 Pro Max با امتیازی نزدیک به 3,200,000 واحد قرار میگیرد و بار دیگر نتیجه درخشانی در این کلاس محسوب میشود.
در نسخه دهم این تست نیز به امتیاز 2 میلیون و 688 هزار واحدی دست پیدا کردیم که همچنان رقم بسیار بالایی محسوب میشود و بهسادگی از امتیاز 2 میلیون و 300 هزار واحدی شیائومی 17 پرو مکس عبور میکند.
X300 Pro در تست گرافیکی Wild Life Extreme از بنچمارک 3DMark در شرایطی به امتیاز بسیار بالای 7,628 و متوسط سرعت 45.68 فریم در ثانیه دست پیدا میکند که شیائومی 17 پرو مکس با امتیاز تنها 6,250 واحدی و متوسط 37.5 فریم در ثانیه نتیجه بسیار ضعیفتری را ثبت میکند. X300 Pro بدینترتیب در این تست از Realme GT8 Pro بهعنوان یکی از قدرتمندترین پرچمداران مجهز به Snapdragon 8 Elite Gen 5 نیز فراتر میرود.
X300 Pro در حین اجرای هیچیک از این تستها (که اغلب تنها چند دقیقه کوتاه بهطول میانجامند) بیش از اندازه گرم و داغ نشد اما داستان در زیر بار سنگین و مداوم تغییرکرد؛ بهطوریکه در آزمون Wild Life Extreme Stress Test که این تست گرافیکی 3DMark را برای 20 بار پیاپی اجرا کرده و نتیجه اولیه را با نتیجه نهایی مقایسه میکند، X300 Pro تنها 51.8 درصد از توان اولیه خود را حفظ کرد و بهشدت در زیر بار گرافیکی گلوگاه شد. این تست حرارت دستگاه را نیز بهشدت بالا برد و از 27 به 44 درجه رساند و 10 درصد نیز از شارژ باتری کاست.
در زیر بار سنگین پردازشی و در تست CPU Throttling اما با اوضاع بهتری روبرو شدیم و با اینکه این بار نیز از توان دستگاه کاسته شد و گوشی کاملاً گرم و (حتی تا حدود داغ) شد اما 63 درصد از توان اولیه آن در این تست 15 دقیقهای حفظ شده و با گلوگاه چندانی نیز در نمودارهای آن روبرو نشدیم.
ارتباطات
X300 Pro از ارتباطات 5G روی هر دو سیمکارت پشتیبانی کرده و وایفای 7، بلوتوث 5.4، NFC و اینفرارد نیز در لیست مشخصات آن دیده میشوند. مسیریابی ماهوارهای در این گوشی با شش گزینه GPS/GLONASS/BeiDou/Galileo/QZSS/NavIC انجام شده که بهجز GLONASS همگی از نوع چند فرکانسی هستند. پورت USB-C در X300 Pro از استاندارد سرعتی USB 3.2 Gen1 برخوردار است و اتصال هدست سیمی نیز از همین طریق انجام میشود. گزینه ارتباطی UWB البته هنوز جایی در X300 Pro ندارد.
رقبا
با توجه به رده قیمتی و امکانات دستگاه میتوان از دو گوشی OnePlus 15 و Xiaomi 17 Pro Max بهعنوان رقبای اصلی X300 Pro یاد کرد که هریک نقاط ضعف و قوت مشخصی را نسبت به پرچمدار ویوو ارائه میکنند.
OnePlus 15
وانپلاس 15 با فرم مینیمالتر دوربینهای بخش پشتی ظاهر محافظهکارانهتری نسبت به X300 Pro داشته و شاید برای برخی از کاربران ترکیب خوشایندتری را ارائه کند. ابعاد دو گوشی به هم نزدیک است اما وانپلاس 15 بهرغم باتری بزرگتر چیزی نزدیک به 10 تا 15 گرم سبکتر است. صفحهنمایش هر دو گوشی یکاندازه اما با نسبت عریضتر در وانپلاس 15 طراحی شده و فاکتورهای اصلی آنها نظیر فناوری ساخت، بکپلیِن LTPO، عمق رنگ و تراکم پیکسلی کاملاً به هم نزدیک است. روشنایی این دو پنل نیز تفاوت خاصی با هم ندارد.
X300 Pro در هر سه دوربین بخش پشتی شامل دوربین اصلی، دوربین تلهفتو و دوربین اولتراواید بهتر از رقیب خود عمل میکند؛ جاییکه بهخصوص در دوربین اصلی و تلهفتو با سنسور بزرگتر و لنز سریعتری روبرو میشویم. دوربین سلفی هر دو گوشی مجهز به فوکوس خودکار است اما بار دیگر X300 Pro روی کاغذ با لنز f/2.0 در مقابل لنز f/2.4 وانپلاس 15 شرایط بهتری را ارائه میکند. در زمینه پردازنده هر دو به بهترینهای بازار یکی از کوالکام و دیگری از مدیاتک مجهز شده و عملاً نمیتوان به برتری یکی نسبت به دیگری اشاره کرد. حافظه داخلی و رم دو گوشی نیز از لحاظ حجم و فناوری ساخت شرایط مشابهی دارند. وانپلاس 15 با باتری 7,300mAh شرایط کاملاً بهتری نسبت به رقیب خود با باتری 6,510mAh داشته و در صورتی که نسخه اروپایی گوشی با باتری 5,440mAh را در نظر بگیریم این برتری کاملاً تشدید میشود. OnePlus 15 همچنین شارژ سیمی و بیسیم سریعتری نیز دارد.
در زمینه گزینههای ارتباطی تفاوت خاصی مابین دو گوشی نیست و اسپیکرهای استریو، سنسور اثر انگشت اولتراسونیک و بدنههای مقاوم IP68/IP69 نیز در هر دوی آنها دیده میشود.
Xiaomi 17 Pro Max
شیائومی 17 پرو مکس که در کنار شیائومی 17 اولترا پیشرفتهترین گوشیهای حال حاضر شرکت شیائومی محسوب میشوند نسبت به دو رقیب دیگر صفحهنمایش بزرگتری با عمق رنگ 12 بیتی دارد اما وضوح و تراکم آن کمتر است و در زمینه روشنایی نیز جایگاه بالاتری را تصاحب نمیکند. بدنه گوشی همچنان ترکیب شیشه و فلز است و استاندارد IP68 آن امکان غوطهوری گوشی در عمق بیشتری در آب شیرین را فراهم میکند. 17 پرو مکس با وجود صفحهنمایش دوم و باتری 7,500mAh هنوز از X300 Pro چند گرمی سبکتر است و در زمینه ضخامت نیز تفاوتی با رقیب خود ندارد. از صفحهنمایش دوم این گوشی میتوان بهعنوان جذابیت و selling point اصلی آن یاد کرد که البته در عمل بهجز گرفتن عکس سلفی با دوربینهای بخش پشتی کارکرد مهم دیگری را ارائه نمیکند.
دوربین اصلی 17 پرو مکس تقریباً نزدیک به دوربین اصلی X300 Pro بوده و تفاوت خاصی بین آنها دیده نمیشود در دوربین تلهفتو اما با وجود فاصله زوم بیشتر، کفه ترازو به سمت X300 Pro با حسگر بزرگتر سنگینی میکند و در دوربین اولتراواید نیز علاوه بر سنسور بزرگتر و دیافراگم گشودهتر، میدان دید وسیعتری در X300 Pro ارائه شده است. پرچمدار ویوو روی کاغذ در زمینه دوربین سلفی نیز در یکی دو مورد کوچک به حریف خود برتری دارد اما این برتری در حد جزییات و نکات کوچک باقی میماند. در بخش پردازنده و حافظه شرایط دو رقیب به هم نزدیک است اما در زمینه باتری و شارژ سیمی و بیسیم برتری کامل به 17 پرو مکس تعلق میگیرد.
در بخش گزینههای ارتباطی نیز بهجز یک استثنا یعنی حضور UWB در شیائومی 17 پرو مکس با تفاوت دیگری روبرو نمیشویم و تقریباً همه چیز در هر دو گوشی یکسان است. اسپیکرهای استریو و سنسور اثر انگشت اولتراسونیک نیز در هر دو گوشی حضور دارند.
کلام آخر
vivo X300 Pro در مقام یک پرچمدار تمامعیار نهتنها روی کاغذ بلکه در عمل نیز حرفهای فراوانی را برای گفتن دارد؛ بدنه مستحکم شیشه و فلز گوشی با IP68/IP69 در برابر نفود گرد و خاک، غوطهوری در آب شیرین و فشار آب داغ مقاوم است و جنس مات بخش پشتی نیز حس پیشرفته و Premium آن را کاملاً تقویت میکند. مجموعه بزرگ و غولآسای دوربین اما حس دوگانه و متناقضی را در ذهن ایجاد میکند که از یک سو نشانهای از حضور سنسورهای بزرگ و مجموعه نوری با کیفیت با نشان Zeiss در مرکز است و از سوی دیگر با برآمدگی بسیار بزرگ 5 میلیمتری و اشغال بیش از یکسوم بخش پشتی در نحوه استفاده و ارگونومی دستگاه تأثیر منفی مشهودی برحای میگذارد.
از کیفیت صفحهنمایش و میزان روشنایی آن کاملاً رضایت داشتیم و زیر نور خورشید و در تاریکی مطلق نیز همچنان شرایط مطلوبی را ارائه میکند. نرخ رفرش 120 هرتز بهخوبی در شرایط مختلف تغییر کرده و حین نمایش یک محتوای ثابت به 1 هرتز نیز میرسد و بدینترتیب در مصرف انرژی صرفهجویی میکند. از کیفیت رنگ این پنل در حالت پیشفرض نیز رضایت داشتیم و برخلاف بسیاری از رقبا سعی در اشباع بالاتر و اغراقشدگی در رنگ نمیکند. حاشیههای بسیار نازک اطراف صفحهنمایش شایسته یک پرچمدار بزرگ است و نسبت صفحهنمایش به بدنه (display-to-body ratio) بالایی را ارائه میدهد.
از کیفیت دوربین اصلی در عکاسی و فیلمبرداری در شب و روز رضایت داشتیم و دوربین تلهفتو نیز بهلطف سنسور بزرگ و مجموعه نوری با کیفیت در اغلب مواقع شرایط مشابهی دارد. این دوربین با وجود بزرگنمایی پیشفرض 3.5 برابری در نور مطلوب تا زوم 5 تا 10 برابری نیز کیفیت خود را تا حدودی حفظ میکند و البته در این مسیر پردازش کامپیوتری و هوش مصنوعی نیز به کمک آن میآید. دوربین اولتراواید از کیفیت متوسطی برخوردار بوده و جدا از جزییات کمتر و طیف دینامیکی محدودتر نسبت به دو دوربین دیگر، در زمینه لنز نیز با کشیدگی مشهودی در کنارههای کادر همراه میشود. دوربین سلفی دستگاه نیز یکی از برجستهترین تغییرات این گوشی نسبت به تمامی مدلهای پیشین این کلاس است که با حضور فوکوس خودکار عملکرد سطح بالایی را از خود بهنمایش میگذارد.
از بخش پردازشی گوشی نمیتوان بهسادگی گذشت و با وجود آنکه برخلاف اکثریت قریب به اتفاق دیگر پرچمداران بازار از پروسسور رده بالای کوالکام در آن استفاده نشده اما در عمل با مجموعه کاملاً سریع و سطح بالایی روبرو میشویم که در برخی تستها از رقبای مجهز به اسنپدراگون 8 الیت جن 5 نیز پیشی میگیرد. رم و حافظه حجیم و پر سرعت را نیز باید به جمع موارد مثبت این بخش افزود. ظرفیت 6,510mAh باتری نسبت به نسل قبل اندکی افزایش پیدا کرده اما در برخی بازارها از جمله بازار اروپا با ظرفیت ناچیز 5,440mAh روبرو میشویم که نکته منفی مشهودی را به حساب X300 Pro واریز میکند. شارژ 90 واتی سیمی همراه دستگاه 50 درصد از ظرفیت باتری 6,510 میلی آمپر ساعتی را در 22 دقیقه و کل آن را در زمانی نزدیک به 55 دقیقه پر میکند که اعداد قابلقبولی بهنظر میرسند.
اسپیکرهای استریوی X300 Pro از لحاظ بلندی صدا امتیاز بالایی را بهخود اختصاص میدهند اما این امتیاز در زمینه فرکانسهای پایین و گرمی صدا کاهش پیدا میکند و بهنمونههای بهتری در این زمینه میتوان اشاره کرد. در نهایت باید به رابط کاربری OriginOS گوشی اشاره کرد که طبق معمول مهمترین پاشنه آشیل گوشیهای رام چین را تشکیل میدهد؛ در این رابط کاربری حجم عظیمی از برنامههای اضافه و تبلیغات در نظر گرفته شده و از این گذشته قدم به قدم و گام به گام با لمس اکثر قسمتهای این پوسته دسترسیهای جدیدی به زبان چینی از شما درخواست میشود که کاملاً آزاردهنده بهنظر میرسند. نکته منفی دیگر در این پوسته پیشفرض قلمداد شدن چینی بودن کاربر گوشیست که با وجود انتخاب زبان انگلیسی برای دستگاه همچنان این پیشفرض (که البته کاملاً طبیعی نیز بهنظر میرسد!) ادامه پیدا میکند برای نمونه برای فعال کردن دستیار هوش مصنوعی چینی ویوو باید یک کلمه چینی را تلفظ کرد که برای راهنمایی کاربر، خود آن کلمه به زبان چینی نوشته شده است!
البته ذکر این نوضیح ضروریست که تقریباً تمامی برنامههای اضافه این پوسته قابل حذف است و بهراحتی میتوان آنها را با نمونههای نامآشنا جایگزین کرد اما مسئله تبلیغات و دسترسیهای چینی سر جای خود باقی هستند.
نکات مثبت و منفی vivo X300 Pro در یک نگاه شامل موارد زیر میشوند:
+ ساخت با کیفیت بدنه با ترکیب شیشه و فلز
+ استاندارد IP68/IP69 برای جلوگیری از نفوذ آب و گرد و خاک
+ صفحهنمایش بزرگ و پر نور با پشتیبانی از نرخ رفرش متغیر
+ دقت رنگ مطلوب صفحهنمایش
+ حاشیههای اندک دورتادور صفحهنمایش
+ سنسور اثر انگشت سریع اولتراسونیک
+ دوربین اصلی و تلهفتوی با کیفیت در عکاسی و فیلمبرداری در روز و شب
+ دوربین سلفی با کیفیت مجهز به فوکوس خودکار
+ عملکرد قدرتمند پروسسور دیمنسیتی 9500 در هر دو زمینه پردازش و گرافیک
+ رم و حافظه داخلی حجیم و پر سرعت
+ ظرفیت مطلوب و دوام بالای باتری (در نسخه چین)
+ توان قابلقبول شارژر سیمی و پشتیبانی از شارژ بیسیم
+ حضور شارژر در جعبه نسخه چینی
+ گزینههای ارتباطی متعدد با پشتیبانی از USB 3.2 در پورت USB-C
- ابعاد بزرگ و بیرونزدگی بیش از اندازه محوطه دوربینها
- وزن بیشتر نسبت به رقبا
- کاهش اندازه سنسور دوربین اصلی نسبت به X100 Pro و X90 Pro
- تغییر نکردن مشخصات هر سه دوربین بخش پشتی نسبت به X200 Pro
- امکان بهتر شدن کیفیت اسپیکرهای استریو در فرکانسهای پایین (صدای بم)
- در دسترس نبودن مستقیم گزینه نایت مد یا حالت شب در رابط کاربری دوربین
- گرمشدن نسبتاً زیاد گوشی در زیر بار و گلوگاه شدن پردازنده در زیر بار سنگین گرافیکی
- ظرفیت پایین باتری در نسخه اروپایی
- غیبت گزینه اتصال UWB
- رابط کاربری شلوغ، پیچیده و تو در توی OriginOS با حضور پر رنگ منوهای چینی، حجیم عظیم برنامههای اضافی، دسترسیهای گاه و بیگاه و تبلیغات درونسیستمی

























































































































